گنجشكك اشي مشي

انتخابات

  يك روز قبل از انتخابات از كنار ستاد آقاي قاليباف رد شديم  و در آنجا به تو آب پرتقال و استيكر كيتي دادند. كلي كيف كردي. شب انتخابات به همراه تو براي راي دادن رفتيم. برگه را كه به من دادند گفتي بنويس قاليباف. تصميم من ، نام روحاني بود. براي اين كه سر به سرت نگذارم گفتم نوشتم قاليباف. گفتي تو دروغ مي گي .ببينم. برگه را نشانت دادم و جيغ زدي كه ديدي گفتم دروغ مي گي.اين كه ق نداره.... شروع كردي به ادا درآوردن و بهانه جويي كه مامان تو بايد بنويسي قاليباف. آنها كه در حوزه بودند به سر و صداي تو با تعجب نگاه مي كردند و مي خنديدند. خواستم يك برگه اضافه بگيرم تا تو روي آن اسم قاليباف را بنويسي. گفتند ندارند. من هم ن...
26 خرداد 1392
1